English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (263 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stripping crane U جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
jeheemy U جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
constant U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants U ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
cryptographic U تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
crane hook U قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
derrick U با جرثقیل حمل کردن
derricks U با جرثقیل حمل کردن
trail bike U موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
offshore company U شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
to offshore something U چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
davit U جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
inactivate U غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
expulse U خارج کردن
discharges U خارج کردن
unship U خارج کردن
discharge U خارج کردن
phase out U خارج کردن
to rule out U خارج کردن
eject U خارج کردن
extraction U خارج کردن
derailing U از خط خارج کردن
derails U از خط خارج کردن
ejected U خارج کردن
ejecting U خارج کردن
ejects U خارج کردن
derail U از خط خارج کردن
bring out U خارج کردن
derailed U از خط خارج کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
table U از دستور خارج کردن
write-off U از دفتر خارج کردن
exfiltration U خارج کردن از میدان
spewed U با فشار خارج کردن
disarms U از ضامن خارج کردن
tables U از دستور خارج کردن
write-offs U از دفتر خارج کردن
ablate U بریدن و خارج کردن
lay on the table U از دستور خارج کردن
spewing U با فشار خارج کردن
spew U با فشار خارج کردن
disseise U ازتصرف خارج کردن
spews U با فشار خارج کردن
swap out U مبادله کردن به خارج
tabling U از دستور خارج کردن
write off U از دفتر خارج کردن
expectorate U ازشش خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
to put out of court U از دستور خارج کردن
defecates U خارج کردن مدفوع
disarmed U از ضامن خارج کردن
to expel [from] U بزور خارج کردن [از]
phase out U به ترتیب خارج کردن
defecating U خارج کردن مدفوع
decivilize U از تمدن خارج کردن
disarm U از ضامن خارج کردن
defecate U خارج کردن مدفوع
defecated U خارج کردن مدفوع
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
bail U عمل خارج کردن اب قایق
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
to phase out something U به ترتیب خارج کردن چیزی
evacuating U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuates U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuated U اخراج خارج کردن یا شدن
evacuate U اخراج خارج کردن یا شدن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
reeks U بخار ازدهان خارج کردن
reeking U بخار ازدهان خارج کردن
reeked U بخار ازدهان خارج کردن
unplugged U خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug U خارج کردن دو شاخه از سوکت
emit U بیرون دادن خارج کردن
emits U بیرون دادن خارج کردن
emancipating U از زیر سلطه خارج کردن
deconcentrate U از حالت تغلیظ خارج کردن
emitted U بیرون دادن خارج کردن
emancipate U از زیر سلطه خارج کردن
emancipated U از زیر سلطه خارج کردن
unplugging U خارج کردن دو شاخه از سوکت
emancipates U از زیر سلطه خارج کردن
reek U بخار ازدهان خارج کردن
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
uncouple U از حالت زوجی خارج کردن
unplugs U خارج کردن دو شاخه از سوکت
emitting U بیرون دادن خارج کردن
emitted U بیرون دادن از خود خارج کردن
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
emitting U بیرون دادن از خود خارج کردن
emits U بیرون دادن از خود خارج کردن
break U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
to play in or out U با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
snake out U خارج کردن کالا از انبار ناو
breaks U از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
emit U بیرون دادن از خود خارج کردن
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
importation U عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
discard U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarding U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
discarded U خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
hooked medallion U ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
evicted U خارج کردن خلع ید کردن
evicting U خارج کردن خلع ید کردن
evict U خارج کردن خلع ید کردن
evicts U خارج کردن خلع ید کردن
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
external U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals U مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
releases U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
released U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
release U خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
lifted U جرثقیل
hoist U جرثقیل
hoisted U جرثقیل
gantry U جرثقیل پل
wreckers U جرثقیل
craning U جرثقیل
gantry crane U جرثقیل
hoists U جرثقیل
crane جرثقیل
wrecker U جرثقیل
forklift track U جرثقیل
gantries U جرثقیل پل
cranes U جرثقیل
derrick U جرثقیل
lifts U جرثقیل
craned U جرثقیل
lift U جرثقیل
lifting U جرثقیل
derricks U جرثقیل
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
winch U جرثقیل کوچک
gantry U جرثقیل دروازهای
winched U جرثقیل کوچک
crane frame U چارچوب جرثقیل
crane construction U ساختمان جرثقیل
crane construction U ساختار جرثقیل
crane chain U زنجیر جرثقیل
crane ladle U پاتیل جرثقیل
slewing crane U جرثقیل چرخان
crane tower U دکل جرثقیل
floating crane U جرثقیل متحرک
jeheemy U جرثقیل جهیمی
crane tower U برج جرثقیل
crane rope U ریسمان جرثقیل
ship husbandary manual U دستورالعمل جرثقیل ها
hoist U با جرثقیل بالابردن
crane magent U اهنربای جرثقیل
sheers U یکجور جرثقیل
sheer legs U یکجور جرثقیل
travelling crane U جرثقیل متحرک
parabuckle U طناب جرثقیل
crane track U جرثقیل خودکار
hand crane U جرثقیل دستی
crane balance U تعادل جرثقیل
trammer U جرثقیل معدن
revolving crane U جرثقیل گردان
titan crane U جرثقیل سنگین
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
2off-season
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com